وقــــــتی میرفت! گفت:تو را هم میبــــرم
گفتم: کجا؟؟؟
گفت: از یادم...
نظرات شما عزیزان:
هلن
ساعت10:58---8 اسفند 1392
من عاشقشم دوست دارم برم خونهاش و از اون کارها بکنیم<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(5).gif" width="18" height="18">
hasti
ساعت11:04---23 بهمن 1392
در خاطرش جایی دارم...
دلم تنگ همان کسی است که دیگر حتی
جواب سلامم را هم نمی دهد
دلم تنگ همان کسی است که وَقتی
از کنارش میگذرم دیگر به من نگاهی نمیکند
دلم تنگ است...تنگ
نمیدانم دیگر چطور باید میبودم که نبودم
hasti
ساعت20:30---22 بهمن 1392
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند/معنی کور شدن را گره ها میفهمند/سخت بالا بروی ساده بیایی پایین/قصه تلخ مرا سرسره ها میفهمند/انچه از رفتنش امد بسرم را فردا/مردم از خواندن این نوشته ها میفهمند.......